دانشگاه بوعلی سینایافتههای نوین زمینشناسی کاربردی2228-5873142820201221Assessment of the groundwater quality resources in the Kahriz plain and comparing its trend over recent yearsارزیابی کیفیت منابع آب زیرزمینی دشت کهریز و مقایسه روند تغییرات آن در طی سال های اخیر117354510.22084/nfag.2020.3545FAرویابهرامی نصبگروه زمینشناسی، دانشکده علوم، دانشگاه ارومیه، ارومیهحسینپیرخراطیگروه زمین شناسی، دانشکده علوم، دانشگاه ارومیه، ارومیهعلی رضاعباس فامکارشناسارشد سازمان آب منطقهای آذربایجان غربی، ارومیهزهراشیخی آلمان آبادگروه زمینشناسی، دانشکده علوم، دانشگاه ارومیه، ارومیهJournal Article20190730<span class="tlid-translation"><span>Kahriz Plain is located in the West Azarbaijan province along Urmia Lake and is part of the Urmia Lake catchment. Given the proximity of this plain to Urmia Lake and changes in groundwater level in this region, this study aimed to investigate the quality of groundwater from the results of 12 sampling stations during three dry periods (September) of 88-89, 91-92 and 95-94 was used for comparison. The results showed that the water type was Calcic-Magnesium-Chlorate in the first period and changed to Calcic-Carbonate-Chlorate type indicating the interaction of water-rock in the region. Groundwater quality for drinking and agriculture showed that due to high salinity and sodium content in all three periods, the northern part and areas leading to Urmia Lake were not of good quality and had limited use. The direction of groundwater flow in the region is from west to Urmia Lake, and thus the amount of electrical conductivity along with the total soluble solids increases from west to lake. The highest correlation was observed between electrical conductivity parameters and total soluble solids (p <0.05 and r = 0.9) and ions were highly correlated and had a common origin. Investigation of indices of sodium percent, sodium uptake ratio, permeability, magnesium risk and Kelly ratio indicate low to moderate limitations in groundwater use in irrigation systems. Groundwater quality based on geochemical ratios is one of the factors controlling the effect of evaporative minerals dissolution, extensive evaporation, and probability of saline water infiltration. In terms of electrical conductivity, 25% of the samples are in poor condition and show high to medium restriction for northern areas including Goltapeh and Jamalabad, Ghushchi and Qolghani areas. Therefore, different methods such as leaching and modification of the cropping pattern are needed.</span></span>
<span class="tlid-translation"><span> </span></span>دشت کهریز در استان آذربایجان غربی و در امتداد دریاچهی ارومیه واقع شده و جزء از حوضهی آبریز دریاچه است. با توجه به نزدیکی این دشت به دریاچه و تغییرات سطح آب زیرزمینی در این منطقه، این پژوهش به منظور بررسی کیفیت آب زیرزمینی از نتایج 12 ایستگاه نمونهبرداری در طی سه دورهی آبی 89-88، 92-91 و 95-94 دورهی خشک (شهریور ماه) به صورت مقایسهای استفاده شد. نتایج مطالعات نشان داد تیپ آب در دورهی اول سدیک- منیزیک- کلراته بوده و به تیپ کلسیک-کربناته-کلراته تغییر نموده است که نشان از اثر متقابل- آب سنگ در منطقه است. کیفیت آب زیرزمینی برای آشامیدن و کشاورزی نشان داد که در هر سه دورهی مذکور بخش شمالی و مناطق منتهی به دریاچهی ارومیه به دلیل بالا بودن شوری و مقدار سدیم از کیفیت مطلوبی برخودار نبوده و دارای محدودیت استفاده میباشند. جهت جریان آب زیرزمینی در منطقه از سمت غرب به سمت دریاچه ارومیه بوده و به همین منوال مقدار هدایت الکتریکی و همگام با آن کل جامدات محلول نیز از سمت غرب به سمت دریاچه افزایش نشان میدهد. بیشترین میزان همبستگی بین پارامترهای هدایت الکتریکی و کل جامدات محلول مشاهده شد (9/0<r و 05/0>p) و همچنین یونها همبستگی بالایی نشان داده و دارای منشا مشترکی میباشند. بررسی شاخصهای درصد سدیم، نسبت جذب سدیم، نفوذپذیری، خطر منیزیم و نسبت کیلی نشان دهندهی محدودیت کم تا متوسط در استفاده از آب زیرزمینی در سامانههای آبیاری میباشند. از عوامل کنترل کنندهی کیفیت آب زیرزمینی براساس نسبتهای ژئوشیمیایی اثر انحلال کانیهای تبخیری، تبخیر وسیع، احتمال نفوذ آب شور میباشد. از نظر هدایت الکتریکی 25% نمونهها در وضعیت نامطلوبی قرار گرفته و برای مناطق شمالی شامل اراضی گلتپه و اراضی جمالآباد، قوشچی و قولنجی محدودیت بالا تا متوسط را نشان میدهد. بنابراین بکار گرفتن روشهای مختلف مانند آبشویی و اصلاح الگوی کشت مورد نیاز میباشد.دانشگاه بوعلی سینایافتههای نوین زمینشناسی کاربردی2228-5873142820201221Faults and seismicity in the Bakharden-Quchan zoneگسل ها و لرزه خیزی در پهنه بخاردن- قوچان1828316810.22084/nfag.2020.19737.1386FAجوادبیگلریگروه زمینشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی شاهرود، واحد شاهرودعباسکنگیگروه زمینشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی شاهرود، واحد شاهرودعبدالرضاجعفریانگروه زمینشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی شاهرود، واحد شاهرودJournal Article20190908The Bakharden-Quchan Faulted Zone is located in central part of trusted folding belts of Kopeh Dagh in NE-Iran with an array of active right lateral-strike slip faults by trending NW-SE. the most seismic activities have distributed around and along major fault systems of this zone. Because of neotectonic activities and ends bending of these faults in the Bakharden-Quchan Zone and mechanism changing faults to reverse accompanying with trusting vector have increased stress, shortening, seismicity and high density of earthquakes in their ends. This zone has constantly put unter affection neotectonic stresses convergence of Arabia-Eurasia plates since last phase of Alpine orogeny. In this paper by using of Zmap software and Box counting method were used to compute surface fractal dimension of faults distribution that is shown geometric disorder pattern of earthquakes and forming two cells with high fractal dimension along the Bakharden-Quchan Faulted Zone.پهنه گسلی بخاردن- قوچان در قسمت مرکزی کمربند چینخورده-رانده کپهداغ در شمال شرق ایران با آرایهای از گسلهای فعال امتداد لغز راستگرد با راستای شمالغرب- جنوب خاوری قرار داشته است و بیشترین فعالیتهای لرزهای در شمال خاوری ایران در اطراف این گسلها توزیع یافتهاند. به علت فعالیتهای نوزمینساختی و به واسطه خمیدگی انتهایی گسلهای پهنه بخاردن- قوچان و تغییر سازکار آنها به معکوس، همراه با مولفهی راندگی باعث افزایش استرس، کوتاهشدگی، لرزهخیزی و تراکم بالای زمینلرزهها در پایانه انتهایی آنها شده است. این پهنه به طور مداوم تحت تاثیر تنشهای نئوتکتونیکی همگرایی صفحات عربی- اوراسیایی از زمان آخرین فاز کوهزایی آلپی تا کنون قرار داشته است. در این تحقیق با استفاده از نرمافزار Zmap از روش مربع شمار برای محاسبه بعد فرکتالی سطحی توزیع گسلها در این پهنه استفاده شده است که نشاندهنده الگوی بینظمی هندسی زمینلرزهها و شکلگیری دو سلول با بعد فرکتالی بالا در طول پهنه گسلی بخاردن- قوچان میباشد.دانشگاه بوعلی سینایافتههای نوین زمینشناسی کاربردی2228-5873142820201221Investigation of heavy metal contamination and their origin in eastern Azna city, Lorestan provinceبررسی آلودگی فلزات سنگین و منشاء آن ها در شرق شهرستان ازنا، استان لرستان2944321110.22084/nfag.2020.21037.1403FAامینجمشیدیگروه زمینشناسی، دانشکده علومپایه، دانشگاه لرستان، خرمآبادرامینساریخانیگروه زمینشناسی، دانشکده علومپایه، دانشگاه لرستان، خرمآبادگلنازکرمیگروه زمینشناسی، دانشکده علومپایه، دانشگاه لرستان، خرمآبادآرتیمسقاسمی دهنویگروه زمینشناسی، دانشکده علومپایه، دانشگاه لرستان، خرمآبادJournal Article20200212This study was conducted to investigate the heavy metal contamination and their origin in eastern Azna city in Lorestan province. For this purpose, heavy metals of surface soil samples 113 (5-15 m) were analyzed in the eastern Azna city by AAS flame atomic absorption spectrometry. Origin indices and degree of contamination including enrichment factor (E<sub>f</sub>) and its percentage, Geoaccumulation Index (I<sub>geo</sub>), contamination factor (C<sub>f</sub>) were calculated to evaluate soil contamination. Based on the results, the mean concentrations of heavy metals including Zn, Y, V, Sn, Sr, Sc, Pb, Ni, Cu, Cr, Cd, B, Br were 86.9, 51, 161, 14.5, 160, 26, 32.6, 65.4, 34, 22.9, 0.7, 102, 393 mg/kg, respectively, which Br has the highest and Cd the least. Maximum and minimum enrichment factors are also Cd and Br, respectively. The results showed that the studied area is not heavily contaminated with heavy metals but the concentration of some metals is very high in some places and in the case of a natural source of contamination (rock and soil), these sites can be used as potential mining and resource sources.این تحقیق به منظور بررسی آلودگی فلزات سنگین و منشاء آنها در شرق شهرستان ازنا در استان لرستان انجام شده است. به همین منظور، فلزات سنگین ۱۱۳ نمونه خاک سطحی (عمق ۱۵-۵ متر) در بخش شرقی شهرستان ازنا با دستگاه طیفسنج جذب اتمی شعلهای AAS آنالیز شدند. شاخصهای منشاءیابی و تعیین درجه آلودگی شامل فاکتور غنیسازی (E<sub>f</sub> ) و درصد آن، زمینانباشت (Igeo)، فاکتور آلودگی (C<sub>f</sub>) برای ارزیابی آلودگی خاک محاسبه شدند. بر اساس نتایج بهدست آمده، میانگین غلظت فلزات سنگین شامل Zn,Y,V,Sn,Sr,Sc,Pb,Ni,Cu,Cr,Cd,B,Br به ترتیب ۳۹۳، ۱۰۲، ۷/۰، ۹/۲۲، ۳۴، ۴/۶۵، ۶/۳۲، ۲۶، ۱۶۰، ۵/۱۴، ۱۶۱، ۵۱ و ۹/۸۶ میلیگرم بر کیلوگرم است که باریم بیشترین و کادمیوم کمترین میانگین را دارند. مقادیر حداکثر و حداقل فاکتور غنیسازی نیز به ترتیب مربوط به کادمیوم و باریم هستند. نتایج نشان داد که منطقه بررسی شده آلودگی کلی نسبت به فلزات سنگین ندارد ولی غلظت برخی از فلزات به صورت نقطهای در برخی از نقاط بسیار بالاست و در صورت منشاء طبیعی آلودگی (سنگ و خاک)، میتوان از این نقاط به عنوان نقاط دارای پتانسیل معدنکاری و منبع اقتصادی استفاده کرد.دانشگاه بوعلی سینایافتههای نوین زمینشناسی کاربردی2228-5873142820201221Determination of subsurface geochemical anomalies of Pb in Haft-Savaran area, Khomein, Markazi province, by hybrid multifractal methodتعیین بی هنجاری های ژئوشیمیایی زیرسطحی سرب منطقه هفت سواران خمین از استان مرکزی به روش هیبرید مولتی فراکتالی4561325410.22084/nfag.2020.20719.1399FAفریدونقدیمیگروه مهندسی معدن، دانشگاه صنعتی اراک، اراکمعصومهخاوریگروه مهندسی معدن، دانشگاه صنعتی اراک، اراکسعیدمجدی فرگروه مهندسی معدن، دانشگاه صنعتی اراک، اراکJournal Article20200101The study area is located in the south of Markazi province, in Khomein city, in the Sanandaj- Sirjan zone and in the lead and zinc metal belt of Malayer-Isfahan. The research was conducted on 170 samples of 33 boreholes in Haft-Savaran area to identify Pb anomaly. Studies have shown that original and modified singularity models provide acceptable results for geochemical anomalies, but the results of the weighted singularity model were not significant in the two- and three-dimensional studies. Therefore, two-dimensional and three-dimensional integration of singularities are effective in separating the position and spreading the anomalies.Modified singularity model could provide better results than the original singularity method due to the separation of weak anomalies. Coefficient of areal association also indicated a high correlation between original and modified singularity models. Finally, it was found that Pb mineralization has a SW- NE trend in the region.منطقۀ مورد مطالعه در جنوب استان مـرکزی، در شهرسـتان خمین، در زون سـنندج سـیرجان و درکـمربند فـلزایـی سـرب و روی ملایر- اصفهان واقع شده است. این بررسی جهت تعیین بی هنجاری سرب با توجه به 170 نمونه از 33 گمانۀ حفاری در منطقه هفت سواران انجام شده است. این بررسی نشان داد که مدل های سینگولاریتی اصلی و تعدیل یافته نسبت به مدل سینگولاریتی وزنی نتایج بهتری از بی هنجاری سرب را در مطالعات دو بعدی و سه بعدی نشان دادند. ضریب همپوشانی سطحی نیز همبستگی بالای دو روش سینگولاریتی اصلی و تعدیل یافته را در تفکیک بی هنجاری ها به خوبی نشان داد. بنابراین، تلفیق دو بعدی و سه بعدی روش های سینگولاریتی در تفکیک موقعیت و گسترش بی هنجاری ها موثرند. روند بیهنجاریهای شناسایی شده نیز به روش تعدیل یافته در امتداد گسلهای منطقه بوده که نقش گسلها را در حرکت سیالات سرب ساز به خوبی نشان می دهددانشگاه بوعلی سینایافتههای نوین زمینشناسی کاربردی2228-5873142820201221A Review on the geochemical distribution of rare earth elements (REE) in coal, with a view on Iran's coalمـروری بر توزیع ژئوشیـمیایی عناصر کـمیاب و نادرخاکی در زغال سـنگ ها، با نـگرشی بر زغال سنگ های ایران6269326010.22084/nfag.2020.19729.1385FAعلیامامعلی پورگروه مهندسی معدن، دانشگاه ارومیه، ارومیه0000-0001-8349-0292حسنیهنظریگروه مهندسی معدن، دانشگاه ارومیه، ارومیهمسعوداسمعیل زادهگروه مهندسی معدن، دانشگاه ارومیه، ارومیهJournal Article20191029In recent years, recovery of rare earth elements (REEs) from coal reserves as by products, in many countries has helped to alleviate the current raw material crisis. Due to the variety of research done in this field and the lack of a review article, doing this research is necessary. The purpose of this article is to review the geochemical distribution of rare earth elements in coal with an overview on Iranian coal. The results of this research show that the amount of heavy rare earth elements is usually higher than light coal rare earth elements than shales and chondrites. The proportion of Ce/Yb ratio in conventional shales is 4 to 6 and in coal and coal shales is about 7 to 8. Four sources for this enrichment have been proposed: 1. Organic origin, 2. Surface absorption by clay minerals in coal basins, 3. Mineral origin and 4. Sedimentation with organic matter during coal formation. Studies have also shown that the concentration of elements on the ash from coal combustion is much higher than coal itself. Extraction of these elements from the ash is easier than coal mining, which significantly reduces the environmental problems caused by the resulting ashes by combustion. The study of Alborz coal (Karmzad, Loshan, and Shahrood) and Central Iran (Tabas, Heshuni, Pabdana, Pudnee Springs, Hajdak) has shown that the grade of rare earth elements in Iranian coal is higher than the average grade of these elements in the upper crust and coal of the world such as China and America.در سالهای اخیر بازیابی عناصر نادرخاکی (REE) از ذخایر زغالسنگ به عنوان محصول جانبی در بسیاری از کشورها میتواند به کاهش بحران مواد اولیه فعلی کمک کند. هدف از نگارش این مقاله مروری بر توزیع ژئوشیمیایی عناصرنادرخاکی در زغالسنگها، با نگرشی بر زغالسنگهای ایراناست. نتایج این تحقیقات نشان میدهند معمولاً مقدار عناصر نادرخاکی سنگین نسبت به عناصر نادرخاکی سبک در زغالسنگها نسبت به شیلها و کندریتها زیادتر است. نسبت Ce/Yb در شیلهای معمولی 4 تا 6 و در زغالسنگها و شیلهای زغالی این نسبت بین 7 تا 8 در تغییر است. چهار منشأ برای این غنیشدگی مطرح شده که عبارتند از: 1- منشأ آلی، 2- جذب سطحی توسط کانیهای رسی موجود در حوزههای زغالی، 3- منشأ معدنی و 4- رسوب همراه با مواد آلی در حین تشکیل زغال. همچنین مطالعات نشان داده است تمرکز عناصر نادرخاکی در خاکستر حاصل از احتراق زغالسنگ بیشتر از خود زغالسنگ است. استخراج این عناصر از خاکستر آسانتر از معدنکاری زغالسنگ است و این امر موجب کاهش چشمگیر مشکلات زیستمحیطی ناشی از خاکسترهای حاصل از احتراق میشود. مطالعه زغالسنگهای البرز (مناطق کارمزد، لوشان و شاهرود) و ایران مرکزی (مناطق طبس، هشونی، پابدانای اصلی، چشمه پودنه و هجدک) نشان داد عیار عناصـر نادرخـاکی در زغالسـنگهای ایران بیشتر از متوسط عـیار این عـناصر در پوسـته فوقانی و زغالسنگهای چین و آمریکا است.دانشگاه بوعلی سینایافتههای نوین زمینشناسی کاربردی2228-5873142820201221Petrology and geochemistry of Tahlab ophiolite, northeastern Taftan volcanoپترولوژی و ژئوشیمی سنگ های پریدوتیتی و گابرویی افیولیت تهلاب، جنوب شرق آتشفشان تفتان7083331610.22084/nfag.2020.21217.1409FAحبیببیابانگردگروه زمینشناسی، دانشکده علوم، دانشگاه سیستان و بلوچستان، زاهدانمحمدبومریگروه زمینشناسی، دانشکده علوم، دانشگاه سیستان و بلوچستان، زاهدانپریدختریگیگروه زمینشناسی، دانشکده علوم، دانشگاه سیستان و بلوچستان، زاهدانJournal Article20200306Tahlab ophiolite is located at the Southeastern of Taftan volcano and the Sistan suture zone. This ophiolite (Upper Cretaceous) exposed in the Flysch zone (Eocene). Harzburgites and gabbro's rocks are main part of this ophiolite that studied in this article. Ultramafic rocks have olivine and pyroxene minerals. Mafic rocks have plagioclase, pyroxene and olivine minerals. Serpentine and chlorite have secondary minerals. They are dominant granular, ophitic and sub-ophitic textures. All of REE elements in spider diagrams compared to enrichment mantle have low depletion in HREE and low enrichment to LREE, relatively flat slope, and more similar to E-MORB. Transition elements diagrams (V, Co, Cr, Ni) in against to La / Ce ratio show that differentiation of olivine mineral. High Mg number in the samples (42.91 to 86.02) shows that magma resulted from partial melting from mantle. Also (La/Sm)<sub> N</sub> in the samples are between 1.37 to 0.34 that show they are mantle source. Tectonomagmatic diagrams shows Tahlab ophiolite has belonging to extensional oceanic intraplate, so it seems this ophiolite formed by subduction of Neothytean oceanic during Cretaceous between Lut and Afghan blocks.افیولیت تهلاب در جنوبشرق آتشفشان تفتان در زون زمیندرز سیستان واقع میشود. این افیولیت (کرتاسه فوقانی) در داخل مجموعههای فلیشی (ائوسن) برونزد دارد. هارزبورژیتها و گابروها به عنوان هدف اصلی این مطالعه، بیشترین برونزد افیولیت اخیر را تشکیل میدهند. سنگهای اولترامافیک از کانیهای الیوین و پیروکسن و سنگهای گابرویی از کانیهای پیروکسن، پلاژیوکلاز و الیوین ساخته شدهاند. سرپانتین و کلریت کانیهای ثانویه تشکیلدهنده این سنگها هستند. بافتهای غالب آنها گرانولار، شبکهای، افیتیک و ساب افیتیک میباشند. شیب کلی نمودارهای عنکبوتی عناصر نادر خاکی کم و نسبتا صاف است که نشانگر تهیشدگی از HREE و غنی شدگی اندک از LREE در سنگهای اولترامافیکی و مافیکی از عناصر نادر خاکی نسبت به گوشته غنی شده میباشد و غالباً روندی مشابه با مورب غنی شده دارند. نمودارهای عناصر انتقالی Ni, Cr, Co, V نسبت به La/Ce نشان میدهند با افزایش عنصرCo, Ni میزان La/Ce کاهش یافته که نشاندهنده تفریق اولیوین میباشد. عدد منیزیومی بالای نمونهها (86.02-42.91) نشان میدهد که ماگمایی سازنده این سنگها از ذوب بخشی گوشته حاصل شدهاند. همچنین نسبت <sub>N</sub>(La/Sm) در نمونهها در 1.37 تا 0.34 میباشد که نشان از منشأ گوشتهای آنها دارد. نمودارهای تکتنوماگمایی حاکی از تعلق این افیولیت به محیطهای کششی حوضههای درون اقیانوسی است. بنابراین به نظر میرسد تشکیل این افیولیت مرتبط با فرورانش پوسته اقیانوسی نئوتتیس در کرتاسه بین بلوکهای لوت و افغان باشد.دانشگاه بوعلی سینایافتههای نوین زمینشناسی کاربردی2228-5873142820201221Geotechnical behavior of clayey soils stabilized with cement kiln dustبررسی رفتار ژئوتکنیکی خاک های رسی تثبیت شده با غبار کوره سیمان84100335010.22084/nfag.2020.21172.1406FAعزیزهعبدیگروه مهندسی عمران، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تبریز، تبریزروزبهدبیریگروه مهندسی عمران، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تبریز، تبریزJournal Article20200228Clayey soil can cause problems such as swelling and significant settlements during the geotechnical projects. In this regard, improving and reinforcing methods of weak soils can be classified into mechanical, chemical, and physical procedures. Nowadays, the use of available and waste materials is considered to prevent environmental pollution for soil stabilization. One of these materials is cement kiln dust, which is a by-product of Portland cement. In the present study, the possibility of stabilizing two types of bentonite and kaolin clayey soils is evaluated using cement kiln dust (CKD). For this purpose, cement kiln dust was mixed with clayey soils at 10, 20, 25, and 30% and then processed for 7, 14, and 28 days. To investigate the geotechnical behavior of stabilized soil, laboratory tests such as Atterberg limits, compaction, uniaxial compressive strength, direct shear test, and consolidation were carried out. The results show that the optimal amount of CKD is 30% during the processing time of 28 days, which are the most effective on bentonite. The results of bentonite stabilization show a 65%, 58%, and 75% of reduction in the plasticity index, compression index, and swelling potential, respectively. On the other hand, maximum dry unit weight, uniaxial compressive strength, and shear strength increased by 8.7%, 3 times, and 9.4%, respectively, compared to the unstabilized state.در صورتیکه خاک رس در محدوده اجرای پروژه مشاهده شود باعث بروز مشکلاتی از جمله تورم و بروز نشستهای قابلتوجه میشود. از سوی دیگر، روشهای تقویت و بهبود خاک ضعیف را میتوان به روشهای مکانیکی، شیمیایی و فیزیکی دستهبندی نمود. امروزه استفاده از مصالح قابل دسترس و باطله بمنظور جلوگیری از آلودگی محیطزیست جهت تثبیت مدنظر قرار گرفته که یکی از این نوع مصالح، غبار کوره سیمان بوده که یک محصول جانبی تولید شده از سیمان پرتلند است. در تحقیق حاضر، امکان تثبیت دو نوع خاک رسی بنتونیت و کائولن با استفاده از غبار کوره سیمان مورد بررسی قرار گرفته است. بدین منظور، غبار کوره سیمان با درصدهای 10، 20، 25 و 30 با خاکهای رسی مخلوط گردیده و سپس به مدتهای 7، 14 و 28 روز عملآوری انجام گرفته است. جهت ارزیابی رفتار ژئوتکنیکی خاک تثبیت شده آزمونهای آزمایشگاهی حدود آتربرگ، تراکم استاندارد، مقاومت فشاری تک محوری، برش مستقیم و تحکیم انجام گرفته است. نتایج بدست آمده از تحقیق حاضر نشان میدهد مقدار بهینه غبار کوره سیمان برابر 30 % در مدت عملآوری برابر 28 روز میباشد و بیشترین تاثیرگذاری بر روی بنتونیت میباشد. همانطورکه مشاهده گردید پس از تثبیت بنتونیت، شاخص خمیری 65 %، شاخص فشردگی 58 %، پتانسیل تورم 75 % کاهش یافته و وزن مخصوص خشک حداکثر به میزان 7/8 %، مقاومت فشاری تکمحوری به اندازه 3 برابر و مقاومت برشی در لحظه گسیختگی 4/9 % نسبت به حالت تثبیت نشده افزایش یافته است.دانشگاه بوعلی سینایافتههای نوین زمینشناسی کاربردی2228-5873142820201221Evaluation of tectonic activity effect in the Sepidar anticline: insight from fractal analysis of driange pattern, fractures and earthquakes epicenter, Zagros simply folded belt, Farsارزیابی پویایی زمینساختی تاقدیس سپیدار با استفاده از ابعاد فرکتالی آبراههها، خطوارهها و کانون سطحی زلزلهها، زاگرس چین خورده ساده، فارس101117335610.22084/nfag.2020.20442.1397FAشبنمبردجی زارعگروه علومزمین، دانشگاه تحصیلات تکمیلی صنعتی و فناوری پیشرفته، کرمانسعیدهکشاورزگروه علومزمین، دانشگاه تحصیلات تکمیلی صنعتی و فناوری پیشرفته، کرمانمجیدشاه پسندزادهگروه علومزمین، دانشگاه تحصیلات تکمیلی صنعتی و فناوری پیشرفته، کرمانرضاحسن زادهگروه اکولوژِی، دانشگاه تحصیلات تکمیلی صنعتی و فناوری پیشرفته، کرمانJournal Article20191223Sepidar anticline in southwest of the Zagros, located in a tectonically active area, is delineated by the Sepidar, Sabzpoushan, Khafr and other active faults. This anticline has lost its cover of soft Miocene and Pliocene sediment and is now developed solely in the Asmari resistant limestone. Fractal dimensions of drainage pattern, fractures and earthquake in the Sepidar anticline show different values which varied in the NW-SE direction. Based on these variations, the northwestern parts of the fold have more tectonic activity than the southeastern parts. The transition between these parts correlated with saddle in the fold crest, which has undergone less uplift than the surroundings parts of the fold. Asymmetric forked drainage pattern, sinuosity drainage, and dry valley in the Sepidar flanks are geomorphological evidences of lateral propagation of folds. These geomorphological evidences and Inverse Distance Weighting (IDW) maps of fractal variations demonstrate the Sepidar anticline as a sub-cylindrical fold resulted from linear linkage with a saddle at the location where the two initial folds linked.تحلیل فرکتالی روشی مناسب جهت تشخیص میزان تاثیر فعالیتهای زمینساختی و بلوغ ساختاری به صورت کمی میباشد. در این نوشتار از روش مربع شمار برای اندازهگیری بعد فرکتالی آبراههها، خطوارهها و زلزلههای تاقدیس سپیدار در کمربند زاگرس چینخورده ساده (زاگرس میانی) استفاده شده است. محاسبه بعد فرکتال آبراههها نشاندهنده تغییرات عدد فرکتالی در راستای شمالباختر- جنوب خاور میباشد؛ بطوریکه عدد فرکتالی به سمت شمال باختر کاهش مییابد. عدد فرکتال حاصل از واکاوی خطوارههای مستخرج از تصاویر سنتینل و زلزلهها روندی افزایشی به سمت شمال باختر تاقدیس نشان میدهند. با توجه به این تغییرات، پویایی تاقدیس در بخش شمال باختری آن بیشتر است. این امر از عواملی مانند تغییر توپوگرافی، جنس و سن سنگها تاثیر میپذیرد. محل تغییرات عدد فرکتالی در بخش میانی تاقدیس با ساختار زیناسبی ناشی از تغییرات توپوگرافی تقریبا تطابق دارد. در این محل، چین برخاستگی کمتری نسبت به بخشهای مجاور خود دارد. وجود آبراهههای چنگالی، درههای خشک و ساختار زیناسبی نشان میدهد که تاقدیس سپیدار در گذشته یک چین واحد نبوده است، بلکه نتیجه گسترش جانبی چینهایی است که رشد کرده و به یکدیگر پیوستهاند. با توجه به مدلهای رشد چینها، بنظر میرسد تاقدیس سپیدار از مدل پیوند خطی که حاصل آن به شکل یک چین نیمه استوانهای همراه با ساختار زیناسبی در محل ادغام چینهاست تبعیت میکند. تغییرات عدد فرکتالی در طول تاقدیس با تغییرات ناشی از محل ادغام چینها تطابق خوبی را نشان میدهد که نشاندهنده تاثیر زمینساخت فعال چین بر شکلگیری و توزیع الگوی عناصر زمینریختشناسی در تاقدیس است.دانشگاه بوعلی سینایافتههای نوین زمینشناسی کاربردی2228-5873142820201221Prediction of cutting force in circular diamond sawblades: A case study in granitic rocksپیشبینی نیروی برش در ارهی الماسهی دیسکی: مطالعه موردی سنگهای گرانیتی118128336610.22084/nfag.2020.17997.1350FAمجتبیمختاریان اصلگروه مهندسی معدن و مواد، دانشگاه صنعتی ارومیه، ارومیهعارفعلیپورگروه مهندسی معدن و مواد، دانشگاه صنعتی ارومیه، ارومیهسجادچهره قانیگروه مهندسی معدن، دانشگاه ارومیه، ارومیهJournal Article20191229Circular diamond sawblades and diamond wire saw have extensive applications in the processing of natural stones. The cutting performance is affected by the rock properties, sawing characteristics and working conditions. So far, many researchers focused on modeling and estimating the sawing performance. Performance prediction of sawing machine have important role in the cost estimation. The aim of present study is to develop nonlinear models for estimating cutting force in circular diamond sawblades using Imperialist Commutative Algorithm (ICA) optimization techniques and compare the results obtained from literature models. For this purposes, the conducted tests on the granitic rocks were used in the case study and the proposed models based on those data have been evaluated. The peripheral speed, traverse speed, cut depth and flow rate of cooling fluid are used to predict the cutting force. According to the calculated statistical error between the forecasted and real measured values of cutting force, ICA-based model has the lowest values of MAPE, VARE, MEDAE and RMSE, while it has the highest value of VAF, in comparison to the other models. It is concluded that this AC<sub>II</sub>-based model is superior to others.سیم برش الماسه و ارههای الماسه دیسکی کاربرد وسیعی در فرآوری و برش سنگ دارند. عملکرد برش متاثر از خصوصیات سنگ، مشخصات برش و شرایط محیطی و اپراتوری است. تاکنون مدلهای مختلفی به منظور پیشبینی قابلیت برش مبتنی بر این پارمترها ارائه شدهاند. پیشبینی عملکرد ماشین برش نقش بسزایی در تخمین هزینهها دارد. هدف از پژوهش حاضر، بسط مدلی غیرخطی برای تخمین نیروی برش اره الماسه دیسکی توسط رویکرد بهینهسازی الگوریتم رقابت استعماری و مقایسه نتایج حاصل با تحقیقات صورت گرفته، است. آزمایشات صورت گرفته برروی سنگ گرانیت مبنای مطالعه موردی بوده و مدلهای پیشنهادی بر اساس آن دادهها مورد ارزیابی قرار گرفتهاند. برای پیشبینی نیروی برشی از پارامترهای مشخص ماشینکاری شامل سرعت دورانی محیطی، سرعت یا گام پیشروی عبوری دستگاه برش، عمق برش و نرخ جاری شدن سیال سرد کننده استفاده شده است. نتایج حاصل از آزمونهای آماری مؤید دقت بسیار مناسب مدل دوم مبتنی بر الگوریتم رقابت استعماری با ضریب تعیین 98/0 و میانگین درصد قدرمطلق خطای برابر 48/4 در تخمین نیروی برش اره الماسه در مقایسه با مطالعات گذشته میباشد.دانشگاه بوعلی سینایافتههای نوین زمینشناسی کاربردی2228-5873142820201221Determining of cohesion and internal friction angle of low-plasticity clays (CL) soils using SPT number and investigating the effect of lime on compressive strength of clay soilتخمین چسبندگی و زاویه اصطکاک داخلی خاک رس با پلاستیسیته کم بر اساس عدد SPT و بررسی تاثیر آهک بر مقاومت فشاری خاک رس129149337910.22084/nfag.2020.21230.1411FAپرهامباباخانیگروه مهندسی عمران، دانشکده مهندسی عمران، واحد ملارد، دانشگاه آزاد اسلامی، تهرانابراهیمرحیمیگروه زمینشناسی، دانشکده علومزمین، دانشگاه دامغان، دامغانهورمانغرویگروه مهندسی عمران، واحد فنی و مهندسی، دانشگاه علم و صنعت ایران، تهرانمحمدرضامطهریگروه مهندسی عمران، دانشکده فنی و مهندسی، دانشگاه اراک، اراکاحمدرستگارنیاگروه زمینشناسی، دانشکده علومپایه، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهدJournal Article20200308 In this study, geotechnical properties and the relationship between cohesion (C) and internal friction angle (ϕ) with SPT number is investigated in 120 boreholes in sedimentary basins of Kerman. Also, the effect of hydrated lime on petrography and mechanical properties of CL soil was investigated. The correlation between C and SPT (R2 =0.72) is stronger than that of ϕ and SPT (R2 =0.62) which shows the effect of C on the shear strength of fine-grained soils is higher than the effect of friction angle on the strength of these soils. Based on the results of the ANN model the correlation coefficients of ϕ and c with SPT are 0.84 and 0.90, respectively. Based on the R2 and RMSE, ANN showed higher accuracy than simple regression for prediction of ϕ and c parameters. It is proved that, the SPT could be used for estimating cohesion and friction angle of clays (CL) especially at the preliminary stage of projects with acceptable accuracy. To study the effect of lime on strength and compaction properties of clay soil, a set of samples were prepared by adding different contents of lime. Next, the standard Proctor test and uniaxial compressive strength test at the optimum moisture content were performed. SEM analysis showed substantial changes in the soil structure after the addition of additives. Also, an increase in the hydrated lime content results in a decrease in their maximum dry unit weight and increase in the optimum moisture content. Furthermore, it was found that an increase in hydrated lime content results in the increase of compressive strength and optimum moisture content. The maximum compressive strength is achieved at 7% hydrated lime.در این تحقیق رابطه چسبندگی و زاویه اصطکاک داخلی با عدد نفوذ استاندارد در 120 گمانه در حوضه رسوبی کرمان در جنوب ایران بررسی شد. با توجه به اینکه خاک این حوضه به طور عمده از نوع CL میباشد تأثیر آهک هیدراته بر روی مقاومت فشاری و خصوصیات تراکمی این نوع خاک نیز بررسی شد. نتایج نشان داد که ارتباط چسبندگی با عدد نفوذ استاندارد بیشتر از ارتباط زاویه اصطکاک داخلی با عدد نفوذ استاندارد میباشد که نشان میدهد تاثیر چسبندگی بر خصوصیات مقاومت برشی خاکهای ریزدانه بیشتر از تاثیر زاویه اصطکاک داخلی بر مقاومت اینگونه خاکها میباشد. براساس نتایج شبکه عصبی مصنوعی (ANN)، ضریب همبستگی زاویه اصطکاک داخلی و چسبندگی با SPT-N<sub>60</sub> به ترتیب 84/0 و 90/0 میباشد. با مقایسه R<sup>2</sup> و RMSE دو روش، شبکه عصبی مصنوعی دقت بالاتری نسبت به رگرسیون ساده برای پیشبینی پارامترهای مقاومت برشی نشان داد. مشخص شد که، SPT میتواند برای تخمین چسبندگی و زاویه اصطکاک داخلی رسها بخصوص در مرحله مقدماتی شناسایی ساختگاه پروژه ها با دقت قابل قبول مورد استفاده قرار گیرد. جهت بررسی تاثیر آهک بر ویژگی مقاومتی و تراکمی خاک رس، تعدادی نمونه با افزودن مقادیر مختلفی از آهک تهیه شد. تغییرات ساختار خاک در حین دوره عملآوری با استفاده از آزمایش میکرسکوپ SEM بررسی شد. نتایج نشان داد که با افزایش مقدار آهک وزن واحد حجم خشک حداکثر کاهش و رطوبت بهینه افزایش یافته است. همچنین افزایش آهک به طور قابلملاحظهای موجب افزایش مقاومت فشاری خاک با رطوبت بهینه گردید و این افزایش مقاومت به طور معنیدار متأثر از زمان عملآوری و مقادیر آهک هیدراته میباشد. به طوری که حداکثر مقاومت فشاری به ازای 7 درصد آهک بدست آمد.دانشگاه بوعلی سینایافتههای نوین زمینشناسی کاربردی2228-5873142820201221Employing the fuzzy TOPSIS method to prioritize the rehabilitation of mines with according to natural and cultural factors (case study: Northeastern of Sarbisheh bentonite mine, south east of Birjand)استفاده از روش شباهت به گزینه ایدهآل فازی در اولویتدهی بازسازی معادن با توجه به عوامل طبیعی و فرهنگی (مطالعه موردی: معدن بنتونیت شمالشرق سربیشه، جنوب شرق بیرجند)150160338110.22084/nfag.2020.19303.1376FAمهدیحسین آبادیگروه زمینشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد طبس، ایرانسید علیسعدآبادیگروه زمینشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد طبس، ایرانJournal Article20190905Mining restoration operations follow the goals including reduction of the hazards from mining operations, restoring affected lands and consumed water resources, reducing the impacts raised from mining operations, ensuring environmental resources conservation, stabilizing the socioeconomic environment of the area after mining activities, and creating new mining opportunities. This paper aims to provide an appropriate recommendation for the reconstruction of Sarbisheh bentonite mine considering natural and cultural criteria using fuzzy TOPSIS linguistic variables. The mine under study is located 50 km southeast of Birjand and 15 km northeast of Sarbisheh. Recently, different scenarios have been proposed for the refurbishment of the mining area among which are the forestry and wildlife, tourist attractions, agriculture, housing, educational, commercial and industrial establishments. Criteria like topography, slope, elevation, drainage, descents, rock coverage, agricultural and engineering are considered as natural criteria and location, accessibility, site size and shape, conditions of the mine, ownership, type, and intensity of use, behavior of indigenous peoples, regulatory constraints, and the way corporations use them are considered as the cultural criteria for evaluating mining reconstruction scenarios. This study aims at selecting the best mine reconstruction method by considering all effective criteria and comments from mining experts regarding the parameters’ weight and the performance of each parameter against each criterion and also with the purpose of environmental protection. Based on the fuzzy TOPSIS method and considering the natural and cultural criteria, first agriculture and then tourist attraction were suggested as the preferred alternatives for the reconstruction of this mine.کاهش مخاطرات برجای مانده از عملیات معدنکاری، احیای زمینهای تحت تأثیر و منابع آبی مصرف شده، کاهش آثار، اطمینان از حفظ منابع محیطزیست، ایجاد ثبات و پایداری در محیط اجتماعی اقتصادی منطقه بعد از پایان فعالیتهای معدنی و ایجاد کاربریهای جدید از جمله اهداف بازسازی معادن است. معدن مورد مطالعه در فاصله 50 کیلومتری جنوبشرق بیرجند و در 15 کیلومتری شمالشرق سربیشه واقع است. گزینههای مختلفی برای بازسازی نواحی معدنکاری شده پیشنهاد گردیده است که از آنجمله میتوان به جـنگلکاری و حیاتوحش، جاذبههای توریستی، کشاورزی، واحدهای مسکونی، مؤسسات آموزشی، تجاری و صنعتی اشاره کرد. معیارهایی همچون توپوگرافی، شیب، ارتفاع، فاضلاب (زهکشی)، نزولات، پوشان سنگ، خواص کشاورزی و خواص مهندسی به عنوان معیارهای طبیعی و معیارهایی از جمله موقعیت، دسترسی، اندازه و شکل سایت، شرایط اطراف معدن، مالکیت، نوع و شدت استفاده، خصوصیات مردم بومی، محدودیتهای مقرراتی و برخورد شرکت با مورد استفاده به عنوان معیارهای فرهنگی جهت ارزیابی روشهای بازسازی معادن در نظر گرفته میشوند. در این پژوهش، انتخاب بهترین روش بازسازی معادن با در نظر گرفتن تمام معیارهای مؤثر و اظهار نظرهای کارشناسان معدنی در خصوص وزن معیارها و عملکرد هر گزینه نسبت به هر معیار و همچنین با هدف احیای محیطزیست صورت گرفته است. مطابق نتایج پیادهسازی روش TOPSIS فازی بر مبنای معیارهای طبیعی و فرهنگی، ابتدا کشاورزی و سپس جاذبههای توریستی به عنوان گزینههای مطلوب برای بازسازی این معدن معرفی میشوند.دانشگاه بوعلی سینایافتههای نوین زمینشناسی کاربردی2228-5873142820201221Occurrence of Halotrichite in Bidakhvaid felspar-bearing alluvium, SW of Shirkuh batholith, Yazdتشکیل کانی هالوتریشیت در آبرفت های فلدسپاردار بیداخوید، جنوب غرب شیرکوه یزد161174340610.22084/nfag.2020.20362.1412FAسعیدهجدیدی اردکانیگروه زمینشناسی، دانشکده علومپایه، دانشگاه اصفهان، اصفهانمحمدعلیمکی زادهگروه زمینشناسی، دانشکده علومپایه، دانشگاه اصفهان، اصفهانفریماهآیتیگروه زمین شناسی، دانشکده علوم، دانشگاه پیام نور، ایرانJournal Article20200311The Bidakhavid mine is located on the western margin of the Shirkouh Batholith in the Central Iran and as a part of Urumieh-Dokhtar magmatic belt. This mine is the result of alteration of quaternary alluvial deposits. The main unit of the Bidakhavid mine is the iron oxide cement-semi-hardened alluvial-abrasive sediments with main minerals, including quartz, biotite, K- feldspar, altered plagioclase and clay minerals. Significant geological aspects are the emission of sulfur gases and the deposition of natural sulfur in surface of Quaternary alluvial deposits. The presence of efflorsence minerals such as halotrichite, confirm a fumarole region and the release of volcanic sulfid gases associated with young volcanism in the Dehshir fault zone. Iron sulfate efflorsence minerals are produced by pyrite oxidation and the formation of acidic environments on the surface of the groundwater table. The occurrence of this highly acidic environment has led to the occurrence of alteration minerals such as pyrite, sericite, rectorite, illite and jarosite.محدوده آبرفتی گرانیتی بیداخوید واقع در حاشیه غربی باتولیت شیرکوه یزد و از لحاظ موقعیت زمینشناسی در زون ایران مرکزی و بخشی از کمربند آتشفشانی ارومیه دختر واقع شده است. معدن مذکور حاصل تجمع و تجزیه رسوبات آبرفتی کواترنر میباشد. واحد اصلی سازنده معدن، رسوبات آبرفتی- آواری نیمه سخت شده توسط سیمان با ترکیب اکسید آهن بوده و کانیهای غالب این مجموعه شامل کوارتز، بیوتیت، فلدسپار پتاسیم، پلاژیوکلازهای دگرسان شده و کانیهای رسی است. از نکات بارز زمینشناسی خروج گازهای گوگردی و نهشت گوگرد طبیعی در رخنمونهای سطحی آبرفت میباشد. حضور کانی شورهای هالوتریشیت در منطقه محیط فومرول و خروج گازهای سولفیدی آتشفشانی در ارتباط با ولکانیسم جوان در زون گسلی دهشیر را تداعی میکند. کانیهای شورهای سولفات آهن حاصل اکسیداسیون پیریت و ایجاد محیط اسیدی به شکل محلی در سطح سفره آب زیرزمینی میباشند. رخداد این محیط به شدت اسیدی سبب رخداد کانیهای دگرسانی عمدتا شامل پیریت، سریسیت، رکتوریت، ایلیت و ژاروسیت شده است.