2024-03-28T14:07:50Z
https://nfag.basu.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=523
یافتههای نوین زمینشناسی کاربردی
2228-5873
2228-5873
1400
15
30
آلودگی منابع آب زیرزمینی مناطق پایین دست محل دفن زباله در سراب قنبر شهر کرمانشاه
فیض الله
عزیزی
اسفندیار
عباس نوین پور
همایون
مقیمی
در سالهای اخیر آلودگی آبهای زیرزمینی به دلیل تغییر الگوی استفاده از زمین به عنوان یک موضوع مهم زیستمحیطی در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه مطرح است. از میان آلایندههای متعدد آبهای زیرزمینی، میتوان به شیرابه تولیدی از پسماندها یا محل دفن پسماند شهری که به دلیل سمَیت و ماندگاری بالا در محیط خطرات زیستمحیطی زیادی ایجاد میکنند، اشاره کرد. کرمانشاه پنجمین شهر پرجمعیت و یکی از کلانشهرهای ایران که مرکز آن کرمانشاه است و براساس سرشماری سال 1395 دارای جمعیتی بالغ بر 651/946 نفر میباشد. با توجه به رشد جمعیت بالا و مهاجرپذیری آن منجر به افزایش جمعیت بیسابقهای شده است که در توان زیرساختهای این شهر نیست. در نتیجه در کنار مشکلات عدیده زیستمحیطی در این شهر، از نظر جمعآوری و دفن زبالهها با مشکلات جدی روبروست زیرا میزان تولید زباله هر شهروند کرمانشاهی به طور میانگین روزی 750 تا 900 گرم است که این دو برابر میانگین جهانی است. این زبالهها در بخش جنوبی شهر کرمانشاه و به فاصله حدود 15 کیلومتری از آن روی دامنه شـمالی کوه ســفید انباشته میشوند. در این پژوهش سعی شده است با توجه به ویژگیهای ژئومورفولوژی منطقه به بررسی آلودگی منابع آب زیرزمینی مناطق پاییندست محل دفن زباله در سراب قنبر کرمانشاه (شهر کرمانشاه) در محیط نرمافزار GMS و کد تحلیلی MODFLOW پرداخته شده است. در این مطالعه، ابتدا نقشه ژئومورفولوژی محدوده شهرستان کرمانشاه در راستای شناسایی آبهای زیرزمینی، خاک، شیب و جنس زمین ترسیم شده است. این نقشه نشان میدهد، دشت فرسایشی ناهموار نیمهجنوبی شهـر با توجه به محل دفن زبالههـای شهر کرمانشـاه، میتواند منبع آلودگی چشمههای سراب قنبر را فراهم سازد. نقشه تراز آبهای زیرزمینی، جهت جریان آب این منطقه را از جنوب و جنوبشرق به مرکز دشت و سپس شمال و شمالشرق نشان میدهد. محل احداث لندفیل، و جهت جریان آب زیرزمینی از عوامل اصلی گسترش آلودگی میباشد. مطالعات صورت گرفته نشان میدهد که در مدت مطالعه تراز آب زیرزمینی در دورههای خشکسالی همواره در حال افت بوده و میزان بالاآمدگی آن در دورههای ترسالی همواره کمتر از میزان افت آن در دورههای خشک است. نتایج اجرای مدل کیفی MT3DMS نشان داد به منظور رفع مشکل نفوذ آلودگی لندفیل در شبکه آب زیرزمینی، از بین راهکارهای متعددی که میتوان به مدیران اجرایی منابع آب پیشنهاد داد یکی مسدودسازی منابع تغذیه مرزی دشت و دیگری کنترل و جلوگیری از افت بیش از حد تراز آب زیرزمینی است.
لندفیل
نرمافزار GMS
MODFLOW
آب زیرزمینی
پسماند
2021
12
22
1
16
https://nfag.basu.ac.ir/article_3701_c953e65192b574b5a7cb6af153e4727c.pdf
یافتههای نوین زمینشناسی کاربردی
2228-5873
2228-5873
1400
15
30
پیش بینی هدایت الکتریکی آب زیرزمینی با استفاده از روش سیستم استنتاج عصبی- فازی تطبیقی (ANFIS) (مطالعه موردی: دشت های آذرشهر، عجب شیرو مراغه)
حسنیه
نظری
بهنام
تقوی
فرنوش
حاجی زاده
هدف از این مطالعه بررسی هدایتالکتریکی آب زیرزمینی ناشی از پارامترهای فیزیکی و شیمیایی آب با استفاده از روش ANFIS-FCM در محدودههای مطالعاتی آذرشهر، عجبشیر و مراغه حوضه آبریز دریاچه ارومیه میباشد. جهت دستیابی به این هدف، 82 نمونه آب از چاه و چشمههای دشتها برداشت و دادهها در آزمایشگاه مورد آنالیز شیمیایی قرار گرفت. آمارهای توصیفی دادهها و ماتریس همبستگی پارامترهای مورد مطالعه با استفاده از نرمافزار SPSS بدست آمد. با تشکیل ماتریس همبستگی، مشخص گردید که چهار پارامتر شوری (Salinity)، اکسیژن محلول (DO)، کل مواد جامد محلول (TDS) و pH، نسبت به سایر پارامترهای موجود، بیشترین همبستگی را با هدایت الکتریکی (EC) دارند. بنابراین ورودیهای مدل شامل چهار پارامتر نامبرده و خروجی نیز با توجه به هدف تحقیق، هدایتالکتریکی انتخاب شد. دادهها پس از استانداردسازی، وارد محیط متلب شده و با استفاده از روش ANFIS-FCM، هدایتالکتریکی آب زیرزمینی پیشبینی گردید. در این روش 80 درصد دادهها (66 نمونه) برای مجموعه داده آموزش و 20 درصد دادهها (16نمونه) برای مجموعه داده آزمون به طور تصادفی انتخاب شدند. برای مجموعه داده آموزش مدل ANFIS-FCM مقادیر R2، RMSE و VAF به ترتیب 9999/0، 0032399/0 و 99993/0 بدست آمدند و همچنین برای مجموعه داده آزمون مدل ANFIS-FCM مقادیر R2، RMSE و VAF به ترتیب 9998/0، 0029949/0 و 99972/0 حاصل گردید. با استفاده از نتایج به دست آمده از این مدل، مشخص شد که هدایتالکتریکی تخمین زده شده در محدودههای مورد بررسی از دقتی بسیار خوب و همبستگی بالایی نسبت به مقادیر اندازهگیری شده برخوردار بوده است. در نتیجه روش هوشمند ANFIS-FCM روشی موثر، کارآمد و دقیق جهت تخمین پارامترهای فیزیکی و شیمیایی آب میباشد.
هدایت الکتریکی
ANFIS-FCM
آب زیرزمینی
حوضه ی دریاچه ارومیه
2021
12
22
17
32
https://nfag.basu.ac.ir/article_3741_dd335d9811dfd9864c60934c2686ce94.pdf
یافتههای نوین زمینشناسی کاربردی
2228-5873
2228-5873
1400
15
30
ارزیابی شاخص شکنندگی S20 ، خصوصیات مهندسی و پتروگرافی برخی سنگ های آذرین معدن سنگ آهن سنگان خواف
علی
قاسم پور
غلام رضا
لشکری پور
محمد
غفوری
شکنندگی یکی از مهمترین خصوصیات مکانیکی سنگ است که در حفاری سازههای زیرزمینی مانند حفر تونل کاربرد گستردهای دارد. تاکنون روشهای زیادی برای برآورد شکنندگی سنگ معرفی گردیده است اما استانداردی برای اندازهگیری شکنندگی مطرح نشده است. در این پژوهش بر روی 19 نمونه از برخی سنگهای آذرین (گرانیت، گرانودیوریت و داسیت) معدن سنگآهن سنگان خواف آزمایشات تعیین شکنندگی S20، همراه با خصوصیات پتروگرافی (درصد کانیهای اصلی)، فیزیکی (چگالی خشک، چگالی اشباع، تخلخل و درصد جذب آب)، مکانیکی (مقاومت فشاری تکمحوری، مقاومت کششی برزیلی و مقاومت بار نقطهای) و دینامیکی (سرعت موج فشاری و برشی) در دو حالت خشک و اشباع انجام شد. تحلیل آماری نتایج نشان میدهد که با افزایش آلکالی فلدسپات و کاهش کوارتز و پلاژیوکلاز مقدار شکنندگی نمونهها افزایش مییابد. همچنین وجود ریزدرزهها و رگههای کربناتی باعث کاهش مقاومت و افزایش شکنندگی سنگ میشود و قابلیت حفرپذیری نمونهها آسانتر شده است که این عامل در حالت اشباع تشدید میگردد. یک رابطه معکوس بین شکنندگی S20 و شاخصهای شکنندگی وجود دارد، و با افزایش مقدار شکنندگی S20 مقادیر شاخصهای شکنندگی کاهش مییابد. ارتباط بین شکنندگی S20 با شاخصهای شکنندگی B3 و B4 دارای بیشترین ضریب تعیین میباشد که به عنوان یک نتیجه میتوان گفت که شکنندگی اندازهگیری شده در آزمایشگاه میتواند در بیان شکنندگی سنگها واقع بینانهتر باشد.
شکنندگی S20
آلکالی فلدسپات
سنگ آذرین
سنگان خواف
2021
12
22
33
46
https://nfag.basu.ac.ir/article_3747_b53faafd87e114995eefbc30706770a2.pdf
یافتههای نوین زمینشناسی کاربردی
2228-5873
2228-5873
1400
15
30
بررسی مشکلات خاک های مارنی و دستی منطقه نگین پارک تبریز در اجرای پروژههای گودبرداری عمیق
زهرا
پارسا
ابراهیم
اصغری کلجاهی
مسعود
حاجی علیلو بناب
منطقه نگین پارک در شرق تبریز به مساحت حدود 110 هکتار دارای توپوگرافی تپه ماهوری بوده و لذا در موقع شهرسازی قسمت بالای تپهها خاکبرداری شده و در درهها و گودیها ریخته شده است. در این منطقه لایههای مارنی و خاکهای دستی گسترش فراوانی دارند. وجود خاکهای دستی و لایههای مارنی که از نظر ژئوتکنیکی استحکام و پایداری کمی دارند، مهمترین چالش اجرای پروژههای گودبرداری ساختمانی در این منطقه است. با بررسی عکسهای هوایی قدیمی و نقشههای زمینشناسی، همچنین با مطالعات صحرایی و بازدید گودهای در حال اجرا و جمعآوری اطلاعات گمانههای حفر شده در منطقه، به بررسی موضوع پرداخته شده است. از 3 پروژه گودبرداری بازدید و بررسی شده و اطلاعات 25 گمانه جمعآوری گردیده است. نتایج بررسیها به صورت نقشه گسترش خاکهای دستی و مارنی ارائه شده است. حدود 28 درصد این محدوده به وسیله خاکهای دستی با ضخامت بیش از دو متر، حدود 35 درصد با خاکهای مارنی و مابقی با رسوبات آبرفتی درشت دانه پوشیده شده است. عمق آبهای زیرزمینی در این منطقه بین 5 تا بیش از 20 متر تغییر میکند. استحکام و پایداری دیوارههای گود در لایههای مارنی خشک مناسب است ولی پایداری در لایههای اشباع به شدت کاهش پیدا کرده و استفاده از روشهای میخکوبی و انکر را با مشکلاتی مواجه میسازد. با توجه به جنس لایههای زمین، عمق آبهای زیرزمینی و عمق گودبرداری، در این منطقه طرحهای پایدارسازی مختلفی مثل دیوار حائل، میخکوبی، سیستم شمع و انکر همراه با شاتکریت بکار گرفته میشود. کارکرد میخکوبی و انکراژ در خاکهای مارنی و دستی به دلیل پدیده خزش با کاهش نیروی مهار با گذشت زمان همراه است.
مارن
خاک دستی
نگین پارک تبریز
گودبرداری
میخکوبی
انکر
2021
12
22
47
65
https://nfag.basu.ac.ir/article_3753_eefc380ca238d269e91149c831e6b3f2.pdf
یافتههای نوین زمینشناسی کاربردی
2228-5873
2228-5873
1400
15
30
توصیف مخزن هیدروکربن دار ماسه سنگی F3 (دریای شمال) با استفاده از نشانگرهای لرزه ای و شبکه ی عصبی احتمالاتی
مسعود
لشکری آهنگرانی
سعید
مجدی فر
محسن
همتی چگنی
اکتشاف ذخایر هیدروکربنی معمولا بر اساس وارونسازی دادههای لرزهای صورت میگیرد که دارای پیچیدگیهای محاسباتی میباشد. لذا ارائه روشهای سادهتر بر مبنای شبکههای عصبی احتمالاتی میتواند از این پیچیدگیها بکاهد و نیز با توجه به عدم قطعیت کمتر، میتواند ابزار قدرتمندی برای کارهای اکتشافی باشد. در این مقاله از شبکهی عصبی احتمالاتی شعاع مبنا بر اساس قاعده بیز برای تخمین تخلخل مخزن هیدروکربندار F3 در دریای شمال استفاده شده است. با توجه به این که محاسبهی احتمال درستنمایی بیز وابسته به پارامتری به نام شاخص نرمی است، در این مقاله با استفاده از روش اعتبارسنجی مقایسهای مقدار 21/0 به عنوان شاخص نرمی بهینه انتخاب گردید. بر این اساس به منظور بالا بردن قدرت تفکیک خروجی شبکه عصبی احتمالاتی، 16 بازهی تخلخل از 22/0 تا 3/0 انتخاب شد و سه نشانگر لرزهای انرژی، شباهت و دامنه لحظهای به عنوان ورودی به الگوریتم شبکه عصبی احتمالاتی برگزیده شدند. همچنین روش برازش خطی به منظور تخمین تخلخل میان نشانگرهای ورودی و پارامتر تخلخل به کار گرفته شد. نتایج الگوریتم شبکه عصبی احتمالاتی با نتایج روش برازش خطی در ماتریس همآمیختگی مورد مقایسه قرار گرفت که نتایج ماتریس مذکور نشان میدهد که پارامتر صحت کل برای الگوریتم شبکه عصبی احتمالاتی برابر با 7587/0 و برای معادلهی برازش خطی مقاومت صوتی برابر با 4623/0 است. علاوه بر این، مقایسهی عملکرد دو روش بر روی مقاطع تخمین زده شده نشان میدهد که شبکهی عصبی احتمالاتی میتواند سازند با تخلخل بیشتر را که حاوی گاز است، آشکارسازی نماید. بنابراین با توجه به نتایج به دست آمده، میتوان شبکهی عصبی احتمالاتی را به عنوان ابزاری مناسبتر به منظور تخمین تخلخل سازندها و اکتشاف ذخائر هیدروکربنی نسبت به برازش خطی معرفی نمود.
شبکه ی عصبی احتمالاتی
نشانگر انرژی
نشانگر شباهت
نشانگر دامنه لحظه ای
شاخص نرمی
2021
12
22
66
76
https://nfag.basu.ac.ir/article_3775_3058329c225c32cb4a4d69e63c96ddbd.pdf
یافتههای نوین زمینشناسی کاربردی
2228-5873
2228-5873
1400
15
30
مدلسازی وارون مارکوارت بی هنجاری گرانی ساختارهای تاقدیسی و ناودیسی بر اساس تباین چگالی سهموی (مطالعه موردی: ناحیه کرند)
عطا
اسحق زاده
ساناز
سیدی صاحباری
در این مقاله روشی بر اساس مدلسازی وارون مارکوارت دو بعدی ساختارهای تاقدیسی و ناودیسی با استفاده از داده میدان گرانی ارائه و تباین چگالی اعماق مختلف زمین بر اساس تابع تباین چگالی سهموی محاسبه میگردد. در این روش ساختارهای چینخورده از نظر هندسی به مثلث متساویالساقین تشبیه میشود. داده گرانی بوگه شامل گرانی منطقهای و محلی میباشد و نیاز است تا اثرگرانی منطقهای حذف گردد. روشهای مختلفی برای این منظور ارائه شده است؛ اما در بهترین حالت نیز اثر میدان گرانی منطقهای بطور کامل حذف نمیشود. در این مقاله، کارایی روش برای بیهنجاریهای گرانی مربوط به مدلهای مصنوعی تاقدیسی و ناودیسی، با و بدون بیهنجاری گرانی منطقهای مورد بررسی قرار می گیرد. در این روش با بکارگیری روش بهینهسازی مارکوارت پارامترهای عمق بالا و پائین و زاویه ساقهای مثلث، با تکرار تغییر میکنند تا اینکه خطای بین دادههای گرانی محاسبهای و مشاهدهای از حد تعیین شده کمتر گردد. نتایج بدست آمده عملکرد قابل قبول الگوریتم نوشته شده را نشان میدهند. همچنین دادههای گرانی واقعی مربوط به ناحیه کرند استان گلستان مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرند تا شکل و عمق ساختارهای چینخورده که میتوانند بعنوان تلههای هیدروکربنی در منطقه مورد مطالعه عمل کنند، تعیین گردد. خروجی این روش در واقع عمق نهشتهها موجود در منطقه مورد مطالعه که روی سنگ بستر واقع شدهاند را نشان میدهد. مدل سه بعدی ساختارهای چینخورده مدفون در زیر نهشتهها حاصل از وارونسازی مارکوارت، عمق بالای تاقدیس را در حدود 2800 متر، عمق پایین تاقدیس یا بالای ناودیس که تقریبا مطابق با داده گرانی صفر میباشد را در حدود 4200 متر و عمق پایین ناودیس را در حدود 5600 متر تخمین زده است.
بیهنجاریهای گرانی
تباین چگالی سهموی
ساختارهای تاقدیسی و ناودیسی
کرند
وارونسازی مارکوارت
2021
12
22
77
94
https://nfag.basu.ac.ir/article_3792_672385e25a36947447033bc63213747e.pdf
یافتههای نوین زمینشناسی کاربردی
2228-5873
2228-5873
1400
15
30
بررسی تأثیر پارامترهای شاخص بر خواص استاتیک سنگ آهک در شرایط خشک و اشباع با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی
محمد رضا
مطهری
مطالعات قبلی نشان داده است که رطوبت تاثیر ویژهای بر خصوصیات استاتیک سنگ (مقاومت فشاری تکمحوری و مدولالاستیسیته) دارد. در این مقاله، مقاطع نازک و XRD، مقاومت تراکم تکمحوری و مدولالاستیسیته، شاخص بار نقطهای، مقاومت کششی برزیلی و تخلخل نمونههای سنگآهک در شرایط خشک و اشباع در ساختگاه سد خرسان دو در جنوب غربی ایران بررسی شده است. سپس، با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی و رگرسیون ساده، اثر شاخص بار نقطهای در شرایط خشک، مقاومت کششی در شرایط خشک و اشباع و تخلخل بر مقاومت تراکم تکمحوری و مدولالاستیسیته در شرایط خشک و اشباع بررسی شد. بررسی XRD و مقاطع نازک نمونهها نشان میدهد که کلسیت کانی اصلی است و طبقهبندی نمونهها از مادستون تا گرینستون متغییر است. نتایج شبکه عصبی و رگرسیون ساده نشان داد که اثر متغیرهای مستقل بر مقاومت تراکم تکمحوری و مدولالاستیسیته در شرایط خشک دارای دقت بالاتری نسبت به شرایط اشباع میباشند. واسنجی روابط ارائه شده محققین قبلی بر اساس نتایج آزمایشگاهی این تحقیق و با استفاده از معیارهای ضریب تعیین و خطای جذر میانگین مربعات نشان داد که اکثر روابط میتوانند جهت تخمین خصوصیات سنگآهک آسماری مورد استفاده قرار گیرند. بررسی نمودارهای همگنی واریانس باقی ماندهها در سطوح مقادیر پیشبینی شده، ضریب تعیین و خطای روشها نشان داد که شبکه عصبی از دقت بالاتری نسبت به رگرسیون ساده جهت تخمین خصوصیات استاتیک سنگآهک برخوردار است و روش شبکه عصبی در تخمین خصوصیات مقاومت تراکم تکمحوری و مدولالاستیسیته محافظه کارانه عمل میکند.
آزمون های مقاومتی
تخلخل
شرایط خشک و اشباع
رگرسیون
شبکه عصبی مصنوعی
سنگ آهک
2021
12
22
95
113
https://nfag.basu.ac.ir/article_3843_28ba5179083a1302554e611bab079042.pdf
یافتههای نوین زمینشناسی کاربردی
2228-5873
2228-5873
1400
15
30
ارزیابی تاثیر نانو ایلیت بر تراکم پذیری و حدود آتربرگ خاک لس (رس سیلتی)، شهرستان گنبد کاووس (استان گلستان)
رسول
یازرلو
امین
جمشیدی
میلاد
عزیزی
سید عبدالقادر
امان زاده
خاکهای لسی (رس سیلتی CL-ML) از مهمترین خاکهای مسئلهدار هستند که باعث مخاطرات زمینشناسی مختلفی در سطح جهان و به ویژه کشور ایران شدهاند. بنابراین ضرورت ایجاد میکند برای کاهش مخاطرات زمینشناسی اینگونه خاکها، تغییراتی در خصوصیات ژئوتکنیکی آنها صورت گیرد. هدف از پژوهش حاضر تاثیر نانوایلیت بر خصوصیات ژئوتکنیکی خاک لس شامل حدود آتربرگ و تراکمپذیری است. به این منظور یک نمونه خاک لس از شهرستان گنبدکاووس استان گلستان تهیه و آزمایشهای ژئوتکنیکی شامل حدود آتربرگ و تراکم روی آن انجام شد. آزمایشها در نمونههای خاک با درصدهای 5/0، 1، 5/1، 2، 3، 4، 5 و 8 نانوایلیت صورت گرفت. نتایج نشان میدهد که در آزمایش حدود آتربرگ، حد خمیری از 19 درصد (بدون نانوایلیت) به 36 درصد (در 8 درصد نانوایلیت) و حد روانی از 26 درصد (بدون نانوایلیت) به 40 درصد (با 8 درصد نانوایلیت) افزایش پیدا کردهاند. همچنین در آزمایش تراکم حداکثر وزن واحد حجم خشک از 97/1 گرم بر سانتیمتر مکعب (بدون نانوایلیت) تا 99/1 گرم بر سانتیمتر مکعب (در 2 درصد نانوایلیت) افزایش و پس از آن به 96/1 گرم بر سانتیمتر مکعب (در 4 درصد نانوایلیت) کاهش، در صورتی که رطوبت بهینه به طور پیوسته با افزایش مقدار نانوایلیت از صفر به 4 درصد به ترتیب از 12 تا 9/12 درصد افزایش یافته است.
خاک لس
نانوایلیت
تراکمپذیری
حدود آتربرگ
2021
12
22
114
124
https://nfag.basu.ac.ir/article_3845_23bcd0fbf10c70780f71736ca4369733.pdf
یافتههای نوین زمینشناسی کاربردی
2228-5873
2228-5873
1400
15
30
پیشبینی شاخص شکنندگی و تعیین همبستگی تجربی بین خصوصیات فیزیکی و مکانیکی سنگآهک سازند تله زنگ در ساخت گاه سد هواسان
مهدی
کرمی
مجتبی
رحیمی شهید
غلامرضا
لشکری پور
تعیین پارامترهای شکنندگی و ژئومکانیکی بهویژه مقاومت فشاری تکمحوره (UCS) و مدولیانگ (ES)، برای طراحی و کاربردهای مختلف مهندسی سنگ مورد نیاز است. ارزیابی این پارامترها، فرآیندی زمانبر، طاقتفرسا و هزینهبر است و نیازمند تهیهی مغزههای سنگی مناسب است؛ بنابراین، از همبستگیهای تجربی برای پیشبینی خصوصیات سنگها استفاده میشود. در این پژوهش، برای پیشبینی شکنندگی و تعیین همبستگی تجربی بین پارامترهای فیزیکی و مکانیکی سازند آهکی تلهزنگ، از 74 نمونه مغزهسنگی تهیه شده از حفاری 10 گمانه ژئوتکنیکی به عمق 70 متر در ساخت گاه سد هواسان در شرایط خشک و اشباع استفاده شد. پس از بررسی آمار توصیفی نمونهها در نرمافزار SPSS 25، روابط همبستگی از نوع رگرسیون ساده بر طبق بهترین برازش بین پارامترهای فیزیکی و مکانیکی برقرار شد و معادله تجربی با ضریب تعیین (R2=96)، با استفاده از مدل رگرسیون چندگانه نیز برای پیشبینی شاخص شکنندگی سنگآهک تلهزنگ ارائه گردید. در نهایت معادله تجربی بهدستآمده برای تعیین شاخص شکنندگی (BI) در شرایط اشباع، بر اساس مقادیر مقاومت فشاری تکمحوره (UCS)، مقاومت کششی برزیلی (BTS) و سرعت موج فشاری (Vp) و روابط آماری بین پارامترهای فیزیکی و مکانیکی با روابط گذشته مقایسه شد. نتایج نشان میدهد صحت و دقت روابط آماری ارائه شده با روابط گذشته مطابقت دارد.
شکنندگی
پارامترهای ژئومکانیکی
روابط آماری
سازند تله زنگ
سد هواسان
2021
12
22
125
145
https://nfag.basu.ac.ir/article_3848_8d5da3c46deb73e64fcaba8ce98b0724.pdf
یافتههای نوین زمینشناسی کاربردی
2228-5873
2228-5873
1400
15
30
پردازشهای دورسنجی جهت تشخیص ساختارهای تکتونیکی زمینشناسی و زونهای دگرسانی در پهنه اکتشافی شهرستان میانه (شمال غرب ایران)
معصومه
صدیقی تکرمی
علیرضا
گنجی
آرش
گورابجیری پور
محمدرضا
انصاری
افشین
اشجع اردلان
هدف این پژوهش بررسی پتانسیل کانیسازی فلزات مس، طلا و مولیبدن در سطح پهنه میانه (با تمرکز بر بخشهای غربی و شرقی-شمال شرقی) میباشد. بدین منظور رویکرد مورد نظر استفاده از مطالعات زمینشناسی مستقیم و نمونهبرداری در خصوص کانیسازی فلزات مذکور بوده است. برای بحث در مورد پتانسیل کانیسازی از دادههای غیرمستقیم (دورسنجی) استفاده شد. به این صورت که با استفاده از دادههای ماهوارهای و سنجش از دور به بررسی کانیسازی و دگرسانی در منطقه مورد مطالعه پرداخته شده و نتایج طبقهبندی میشود. در این مرحله از نرمافزارهایی همچون ENVI، ArcGIS و Image Analyzer استفاده شد. نتایج نشان داد که پهنه شرقی میانه هیچگونه پتانسیل فلزی نشان نداد. در بخش غربی پهنه میانه وضعیت کانیسازی فلزی متفاوت میباشد، زیرا در این قسمت، سنگهای آذرین نفوذی، نیمهعمیق و خروجی بصورت گسترده مشاهده میشود که اغلب توسط پدیده دگرسانی تحت تأثیر قرار گرفتهاند. مجموع این شرایط باعث گردیده که کانیسازی فلزی در بخشهایی از پهنه غربی میانه مشاهده گردد. اعم این کانیسازیها عبارتاند از، وجود کانیسازی طلا در رگه و رگچههای سیلیسی، وجود کانیسازی مولیبدن بصورت رگچهای و وجود کانیسازی آهن به صورت گوتیت و هماتیت است.
دورسنجی
ساختارهای تکتونیکی
پهنه اکتشافی میانه
2021
12
22
146
164
https://nfag.basu.ac.ir/article_3868_35e9ee94e626ce9388d0e8ac5bd34a5d.pdf
یافتههای نوین زمینشناسی کاربردی
2228-5873
2228-5873
1400
15
30
بررسی روند تغییرات کمی سطح ایستابی طی سال های 90-1371 با آزمون من-کندال (مطالعه موردی؛ دشت فیروزآباد، استان فارس، ایران)
حجت
دلاور
قربان
وهاب زاده کبریا
جمشید
قربانی
محمدرضا
اشرفی
آبزیرزمینی در مناطق خشک و نیمهخشک یکی از منابع مهم برای مصارف مختلف محسوب شده که به دلایلی دچار تغییرات کمی و کیفی میشود. یکی از این مناطق دشت فیروزآباد در غرب استان فارس است که آب زیرزمینی آن، منبع اصلی آب شرب و کشاورزی میباشد. در این مقاله تغییرات کمی سطح آب زیرزمینی دشت فیروزآباد که یکی از قطبهای کشاورزی ایران است، با آزمون من-کندال بررسی گردید. نتایج نشان داد که با توجه به هیدروگراف واحد آب زیرزمینی دشت فیروزآباد در دوره آماری 90-1371 در شرق و غرب رودخانه، روند کلی تغییرات سطح ایستابی دارای افت مستمر و قابل توجه بوده، بطوریکه در شرق دشت بیش از 21 متر و در غرب 83/20 متر سطح تراز آب زیرزمینی افت کرده است. البته به علت بارندگی زیاد (678 میلیمتر) در سال 1383، نقشه تغییرات عمق سطح آب زیرزمینی سال 85-80 آبخوان، افت کمتری را نشان میدهد. تغییرات هیدروگراف واحد دشت فیروزآباد برای دوره 90-85 نیز به شدت افت آب زیرزمینی را نشان میدهد، به طوریکه در کلیه نقاط افت سطح آبخوان دیده میشود. بیلان آب زیرزمینی آبخوان این دشت در دوره آماری مبین آن است که تغییرات حجم ذخیره آبخوان به بدلیل برداشت اضافی در طول دوره آماری به مقدار 5/17میلیون مترمکعب منفی بوده و عامل اصلی افت سطح ایستابی است. این میزان تخلیه عمدتا از چاههای بهرهبرداری تامین گردید. با توجه به نقش سازندهای سخت زمینشناسی طراف در تغذیه آبخوان دشت فیروزآباد استفاده از این منبع برای جبران کمبود آب در آینده مقدور نیست. بنابراین باید سایر منابع آبی منطقه از جمله انتقال آب از سدهای تنگاب و هایقر بررسی گردد. بطور کلی در حاشیه ارتفاعات عمق سطح آب بیشتر و به سمت مرکز دشت کاهش مییابد.
دشت فیروزآباد
سطح آب زیر زمینی
آزمون من-کندال
هیدروگراف واحد
2021
12
22
165
176
https://nfag.basu.ac.ir/article_3884_48661fc019cab324184550cfda26992b.pdf
یافتههای نوین زمینشناسی کاربردی
2228-5873
2228-5873
1400
15
30
ارزیابی کیفیت آب زیرزمینی دشت آبرفتی ارومیه در سامانه های آبیاری
صبا
محمدی
حسین
پیرخراطی
کیفیت آب زیرزمینی جهت اهداف آبیاری در سالهای اخیر مورد توجه قرار گرفته است. تحقیق حاضر، با هدف دست یافتن به کیفیت آب زیرزمینی دشت آبرفتی ارومیه، در سامانههای آبیاری میباشد؛ جاییکه فعالیتهای کشاورزی به دلیل افزایش روند خشکسالی در دریاچه ارومیه به آبهای زیرزمینی وابسته است. در این مطالعه، از دادههای مربوط به 59 حلقه چاه آب زیرزمینی منطقه مطالعاتی در فصل خشک سال 1397 استفاده شده است. دادهها از نظر پارامترهای کیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند؛ سپس جهت بررسی تغییرات مکانی آب زیرزمینی و تعیین محدوده مناسب برای استفاده در سامانههای آبیاری، از تعدادی شاخصهای کیفیت آب (شاخص نفوذپذیری، نسبت جذب منیزیم، نسبت جذب سدیم، نسبت کیلی، درصد سدیم، سدیم کربنات باقی مانده و شاخص اشباع لانژلیر) با استفاده از روش زمینآماری در نرمافزار سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS)، استفاده گردید. بر اساس نتایج بهدست آمده، مقادیر مرتبط با پارامترهای کیفی pH، هدایت الکتریکی، کلسیم، سدیم، کلراید، سولفات، پتاسیم و کل جامدات محلول در حد مجاز میباشند؛ درحالیکه، 5/8 درصد و 17 درصد از چاههای آب زیرزمینی منطقه، بهترتیب در بیکربنات و منیزیم، دارای مقادیر بیش از حد مجاز بر اساس استاندارد سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد (FAO, 1994)، میباشند. آب زیرزمینی منطقه مطالعاتی، از نظر مقادیر بهدست آمده برای شاخص نسبت جذب سدیم، کیفیت عالی و از نظر مقادیر محاسبه شده برای شاخص نفوذپذیری و درصد سدیم، کیفیت مناسب برای اهداف آبیاری را نشان میدهند. مقادیر مرتبط با غلظت نسبت جذب منیزیم، در 6/18 درصد چاهها و مقادیر سدیم کربنات باقی مانده در تعداد سه نمونه از چاهها، پایینتر از حد مجاز میباشند؛ در حالیکه، چاههای مطالعاتی منطقه، از نظر مقادیر محاسبه شده برای شاخص نسبت کیلی و اشباع لانژلیر، برای آبیاری نامناسب میباشند. نقشههای توزیع مکانی شاخصهای کیفیت آب زیرزمینی نشان میدهد که قسمت مرکزی دشت آبرفتی ارومیه، بهترین زون جهت اهداف آبیاری میباشد.
آب زیرزمینی
دشت آبرفتی ارومیه
سامانه های آبیاری
شاخص های کیفیت آب
توزیع مکانی
2021
12
22
177
187
https://nfag.basu.ac.ir/article_3917_7e318f91aec8d1056afa95e5fcc3ccf5.pdf